سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بدو گفتم خدایا برای پرکشیدن تنهایی هایم آسمان آبی باش (پنج شنبه 87/5/3 ساعت 3:24 عصر)

 

خدایم را یافتم ، نه بر سر نمازی که اجباری است برای دل خسته ام و نه در صفحات قرآنی که می گویند نورانی است ، خدایم را یافتم نه در پیشانی داغ شده از مهر جانمازم و نه در نماز های نیمه شب با گریه هایی از سر درد روزمرگی ... خدایم را یافتم زمانی که نشانم داد تنها تر از من است ، زمانی که دست محبت بر سرم کشید و گفت کودک زیبای من ، به یادت هستم حتی اگر دل کوچکت زیر بار غم،تپش از یادش می رود گاهی ، من به یادت هستم که غصه هایی به دلت می دهم تا یاد بیاوریم ‏، که من این بالا روی تخت سلطنتم تنهایم و و تنهایی سخت است حتی برای چون منی ...

 

 بر روی ما نگاه خدا خنده میزند/ هر چند ره به ساحل لطفش نبرده ایم
زیرا چو زاهدان سیه کار خرقه پوش / پنهان ز دیدگان خدا می نخورده ایم
پیشانی ار ز داغ گناهی سیه شود / بهتر ز داغ مهر نماز از سر ریا
نام خدا نبردن از آن به که زیر لب / بهر فریب خلق بگویی، خدا خدا

 

ما را چه غم که شیخ شبی در میان جمع / بر رویمان ببست به شادی در بهشت
او میگشاید ، او که به لطف و صفای خویش / گویی که خاک طینت ما را ز غم سرشت
طوفان طعنه خنده ما زلب نشست / کوهیم و در میانه دریا نشسته ایم
چون سینه جای گوهر یکتای راستیست / زین رو به موج حادثه تنها نشسته ایم

 

آن آتشی که در دل ما شعله میکشد / گر در میان دامن شیخ اوفتاده بود
دیگر به ما که سوخته ایم از شرار عشق / نام گناهکاره رسوا نداده بود
بگذار تا به طعنه بگویند مردمان / در گوش هم حکایت عشق مدام ‚ ما
هرگز نمیمرد آنکه دلش زنده شد به عشق
    
ثبت است در جریده عالم دوام ما ..


 





 
  • بازدیدهای این وبلاگ ?
  • امروز: 2 بازدید
    بازدید دیروز: 1
    کل بازدیدها: 10110 بازدید
  • درباره من

  • توتم نویسای من
    فاطمه
    قول بده که هرگز با من موافق نباشی، حداقلش این که کاملا یا فی البداهه موافق نباشی. قول بده که همیشه دنبال موضوعی برای مخالفت خواهی گشت، دنبال استثناهایی برای چیزهایی که من نوشته ام و استدلال هایی که به نظرت بی ربط و غلط می رسد. این طوری به من فرصت می دهی که ازت یاد بگیرم.
  • اشتراک در خبرنامه
  •  
  • لوگوی دوستان من
  •